روان شناسِ مخترع جعبهی اسکینر
اسکینر، روان شناس امریکایی با بهرهگیری افراطی از اندیشهی بازتاب شرطی پاولوف بر این باور بود که اگر بتواند انسان را منظما تحت تاثیر شرایط عمل- پاداش قرار دهد خدمتی در حق او انجام داده و او را از شر اندیشههایی
مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
منبع:راسخون
اسکینر، روان شناس امریکایی با بهرهگیری افراطی از اندیشهی بازتاب شرطی پاولوف بر این باور بود که اگر بتواند انسان را منظما تحت تاثیر شرایط عمل- پاداش قرار دهد خدمتی در حق او انجام داده و او را از شر اندیشههایی آزاردهنده چون "آزادی"، "شان و مقام" و "احترام به خود"، رهانیده است.
بوروس فردریک اسکینر، متخصص روان شناسی رفتاری، مخترع جعبهی اسکینر، آموزش دهندهی کبوترها و موشهای صحرایی، در 86 سالگی چشم از جهان فرو بست. او میخواست با قرار دادن انسان در موقعیت بازتاب شرطی، یا در واقع شرطی کردن انسان، انقلاب یا اصلاحاتی در جامعه پدید بیاورد.
اسکینر در پنسیلوانیا، در محیطی مذهبی به دنیا آمد. وقتی که بزرگ شد دلش میخواست که نویسنده شود اما با چشیدن طعم شکست به روان شناسی روی آورد و در این زمینه بیشتر به کارهای ایوان پاولوف (روسی) که به واسطهی پژوهشهایش در مورد بازتاب شرطی معروفیت داشت، و جان بی. واتسن (امریکایی) بنیانگذار رفتارگرایی توجه پیدا کرد. مکتب رفتار گرایی به طور خلاصه بر این باور است که چون ضمیر و روح قابل سنجش و شناخت نیستند، روان شناسی باید به مطالعهی روابط بین محرک و واکنشهایی که از رفتار تظاهر میکند، اکتفا کند. یعنی احوال درونی شخص به اعتبار قرائن خارجی و تظاهرات عملی او سنجیده میشود نه آنچه در درون او میگذرد.
اسکینر موفق به اخذ دکترای روان شناسی از دانشگاه هاروارد شد و در حین تدریس پژوهشهایش را در زمینهی شرطی شدن کنشگر یا شرطی شدن اسکینری که با شرطی شدن کلاسیک فرق دارد، پیگیری میکرد.
شرطی شدن کلاسیک مبتنی بر ایجاد بازتاب شرطی از طریق یک محرک در ابتدا خنثی (مانند صدای زنگ) همراه با یک محرک نامشروط (غیر خنثی، مانند غذا) است. پس از چند بار تکرار و نشان دادن هر دو محرک به صورت تداوم زمانی، محرک خنثی مشروط، و بازتاب، شرطی میشود. بنابراین شرطی شدن کلاسیک عبارت است از تثبیت یک بازتاب شرطی، یعنی پس از اینکه محرک اختیاری مکرراً با محرکی که موجد بازتاب است همراه شد، محرکی که قبلاً خنثی بود حتی در نبود محرک اصلی موجب پاسخ بازتابی میشود. این همان بازتاب شرطی معروف پاولوف است که صدای زنگ (محرک شرطی) وقتی مکرراً با عرضهی گوشت (محرک نامشروط) همراه شد، بعداً صدای زنگ حتی بدون وجود گوشت هم موجب ترشح بزاق سگ میشود (پاسخ شرطی).
شرطی شدن کنشگر یا شرطی شدن عامل نیز صورتی از شرطی شدن و آموختن یک واکنش است ولی با مکانیسمی متفاوت. در اینجا محرک مشروط وجود ندارد و فراگیری بدین سان صورت میگیرد که یک واکنش بر اثر تکرار پیاپی یا شدید از طریق پیامدهای رفتار پیشین تقویت میشود. اندیشهی اصلی شرطی شدن کنشگر یا عامل را "تقویت" تشکیل میدهد. مثلاً یک موش صحرایی که در داخل قفس قرار داده شده بر اثر تحرک و جابه جایی زیاد، بر حسب اتفاق بر روی اهرم یا تکمهای فشار میآورد که در نتیجه یک تکه غذا دریافت میکند. پس از چندین بار تکرار، موش میآموزد که برای دریافت غذایش باید بر روی اهرم فشار وارد کند.
اسکینر به موشها و کبوترها آموخت که برای دریافت پاداش (تقویت) باید کارهای پیچیده و مشکلی را انجام بدهند. او در هاروارد "جعبه" یا قفس معروف خود را ساخت که در آن یک حیوان جدا نگهداشته شده از دنیای خارج، برای دریافت "تقویت" غذایی خود یا هر چیز دیگر باید اهرم یا تکمهای را به کار بیندازد. یعنی فشار دادن تکمهای یا اهرمی بلافاصله "تقویتی" به دنبال دارد.
هنگامی که اسکینر در 1945 این زمینه را از حیوان به انسان تعمیم داد، غوغایی به راه انداخت. وی از این نظریه جانبداری میکرد که رفتار انسانها پیامد منظم تقویتایی است که از بدو کودکی تحت تأثیر آن قرار داشتهاند. سپس، اقدام به ساختن "جعبهی نوزاد" نمود که عبارت بود از قفسی پلاستیکی که در آن محیطی با دما و رطوبت کنترل شده برای کودک فراهم شده بود ولی او را تا حدودی از محیط خارج جدا میساخت. دبورا، دخترک اسکینر بهای این آزمایشها را پرداخت و به دنبال آن دچار نوروز (روان رنجوری) شدیدی شد.
اما اسکینر بدون احساس ترس و ناراحتی قلم به دست گرفت و مقالات و کتابهای بسیاری منتشر کرد از آن جمله والدن تو و فراتر از آزادی و شأن و مقام. نخستین کتاب، جامعهای آرمانی ررا توصیف میکند که اعضای آن از بدو کودکی به صورت جمعی بزرگ شدهاند و برای اشتراک منافع مشروط گشتهاند. آنها با نظم و ترتیب، خوشبخت و راضی زندگی میکنند و چیزی در زمینه رشک و حسد و تجاوز نمیدانند. در این دنیای اشتراکی مالکیت خصوصی وجود ندارد.
دومین اثر او به نام فراتر از آزادی و شأن و مقام، تجلی باور قلبی اسکینر است. وی در این کتاب عمیقا معنی و مفهوم واژههای آزادی و شأن و مقام را تجزیه و تحلیل میکند تا در نهایت چنین نتیجه بگیرد که اینها چیزی جز زیرـ تولید محیط و دنیای پیرامون انسانها نیستند. وی میگوید نوشتهها و سنتها به این مفهومات ذهنی دشوار (به رغم او)، به صورت تعریف عینی، عنوان یک برتری نابحقی را دادهاند که در واقع استحقاق این عنوان برتر را نداشتهاند.
او چنین مینویسد: "مبارزهی انسان برای آزادی، پیامد اراده و خواستن برای آزاد بودن نیست بلکه عواقب برخی فرایندهای رفتاری مشخصهی سازوارهی انسانی است که اثر اصلی آن پپرهیز یا گریز از جنبهعای "آزارندهی" محیط زندگی اوست". اما در مورد شأن و مقام و وقار و احترام به خود، این نوعی "تقویت" است که به افرادی به خاطر برخی رفتارها نسبت داده میشود که با تکرار آن را مساعدتر میکنند.
بنا بر عقیدهی اسکینر، آنچه تا کنون دربارهی آزادی و جاه و مقام نوشته شده، با پیشرفت انسان مغایرت دارد، زیرا در این برداشتها از دلایل غیر عقلی و غیر منطقی استفاده شده و رفتارهایی را تقویت میکند که لزوما برای جامعه مفید و سودآور نیستند. این نوشتهها میتوانند با پیشرفتهای تکنولوژیکی نیز مغایرت داشته باشند بویژه در زمینهی پیشرفت کنترل رفتار. چرا تلاش نکنیم رفتارهایی را که به طور عینی مفید هستند بشناسیم و به طور منظم آنها را تقویت کنیم؟ مسلماً نتایج این تلاشها بهتر از رفتارهای اجتماعی فعلی خواهند بود که به طور تصادفی بر اثر کنترل جامعه به وسیلهی شاهان، رؤسای جمهور، دیکتاتورها، سیستمهای اقتصادی یا ادیان، رشد و کشترش یافتهاند.
از نظر اسکینر باید به طور خلاصه تمامی بشریت را مشروط کرد و او را از شر یک انبوههی ناهمگن فلسفی عاری از مفهوم و پر از واژههای زیانبار مانند آزادی و جاه و مقام، رهانید. بنابراین نفرین بر روانشناسی کلاسیک و بویژه روانپزشکی که برعکس، پیچیدگی انسان را تشدید میکنند و به او اختیار میدهند. او میگفت، بهتر است در اصل به حقایق قابل لمس بپردازیم و در آنها خود را محدود کنیم. بهتر است چوب قدرت و مهمیز تقویت را برای تحریک و تحرک رفتاری به کار ببریم که هدف از آن رسیدن به یک جامعهی هماهنگ متشکل از افراد خوشبخت و راضی است.
انتقادهایی که به اسکینر گرفته شد حاکی از این بودند که او هیچ توضیحی در مورد چگونگی فراهم ساختن این "تلنولوژی رفتاری" نمیدهد. همچنین به او ایراد گرفته شد که میخواست به بشریت یک تکنولوژی نازل و یکسلن تحمیل کند بدون اینکه اختلاف و تفاوت شخصیتها را در نظر گرفته باشد. همچنین گفته شد که مفهوم ذهنی آزادی و شأن و مقام را به بازی و استهزا گرفته است، معنویت را حقیر شمرده و به طور خلاصه چنین فکر میکند که انسان هم مانند حیوان آزمایشگاهی فقط تابع دو اهرم است: ترس و تنبیه و طعمهای به عنوان پاداش. حتی منتقدهای میانهروتر در روان شناسی اسکینری نوعی تهدید جدی یافتند.
اما برخی از پزشکان و روان شناسان سعی کردند با استفاد از درمانهای رفتاری به بیماران مبتلا به فوبیها (ترسهای مختلف بیمار گونه)، اعتیاد یا اختلالات جنسی یا غذایی و غیره، یاری کنند. برخی دیگر حتی اقدام به دخالت دادن تکنیکهای شرطی شدن کنشگر در آموزش، و حتی استفاده از جعبهی کودک کردند.
اسکینر به خوبی آگاه بود که رفتارگرایی پذیرفتنی نیست، زیرا جبرگراست و آزادی و اختیار را انکار میکند. خود او به این مسئله اشاره میکند که: اینکه واقعاً آزاد باشیم یا نباشیم، با احساس آزاد بودن چندان ارتباطی ندارد و مبارزهی تاریخی برای آزادی، مبارزه برای احساس بوده است نه برای حقیقت آن".
اسکینر قبول دارد که دانش رفتار، امری ناممکن است، زیرا این رفتار ناشی و منتج از تاریخچهی ژنتیک و شخصی هر فرد است، تاریخچهای دست نیافتنی و رمزناگشودنی. ولی تحلیل رفتار از طریق جامعه- زیست شناسی امکانپذیرتر است، زیرا این رشته سعی میکند پلی بین جامعه شناسی و زیست شناسی برقرار کند. ادوارد او. ویلسن، همسایهی اسکینر در دانشگاه هاروارد و رئیس گروه جامعه- زیست شناسی، دنبالهی این کار را پیگیری کرد و بحثهای داغی را برانگیخت و رفتارگرایی انعطاف ناپذیر اسکینر، مطرود شد.
به رغم بن بستی که اندیشههای اسکینر بدان منتهی میشوند، وی موفق شد دانش روان شناسی را غنیتر کند و مسلما به همین دلیل بود که توانست مدال طلای جامعهی روان شناسان امریکایی و مدال بنیاد ملی علم را به خود اختصاص دهد. وی به عضویت فرهنگستان علوم امریکا و جامعهی فلسفهی امریکا و بسیاری از جوامع علمی دیگر در خارج از امریکا، انتخاب شده بود. اسکینر موفق به دریافت دیپلم افتخاری از 23 دانشگاه شد. این همه "تقویت"، بدون تردید در سرسختی و سماجت وی در رفتارگرایی محض و انعطاف ناپذیر، سهیم بودهاند.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}